امروزه بسیاری از روابط زناشویی با طلاق به پایان می رسند و چنین به نظر می رسد که یکی از طرفین با طلاق به آزادی و آرامش می رسد ولی در واقع در همه موارد اینطور نیست و زندگی پس از طلاق برای اغلب افراد بسیار دشوار است و حتی بسیاری از این افراد به شریک زندگی قبلی خود و زندگی مشترک با همان فرد بر می گردند ولی در کل طلاق و متارکه کردن کار آسانی نیست و درد و رنج زیادی برای زوجین به همراه دارد.
مراحلی که پس از طلاق افراد آن را طی می کنند
انکار و عدم پذیرش:
ابتدا حس میکنید که یک کابوس میبینید که هر لحظه ممکن است تمام شود و هر لحظه منتظر از خواب پریدن و تمام شدن این کابوس هستید. واقعیت را نمیپذیرید و باورتان نمیشود که این تغییر در زندگیتان اتفاق افتاده است.
ترس:
بعد از اینکه پذیرفتید که واقعا جدا شدهاید، ترس از آینده شروع میشود. ترسهایی مانند اینکه نکند نتوانم به تنهایی از عهده زندگی جدید و مسائلش بر بیاییم. اگر خانم باشید ممکن است استرس مالی برایتان به وجود بیاید که چگونه بعد از طلاق مخارج خود را تامین کنید و یا چگونه مشکلات مالی را مدیریت کنید. همچنین در صورتی که فرزند داشتهباشید این نگرانی وجود دارد که چگونه میتوانید به تنهایی به تربیت او بپردازید.
فرار از حقیقت:
بعد از شروع شدن ترسها و قبول واقعیت، دست به هر کاری به عنوان مکانیسم دفاعی فرار میزنید. کارهایی مانند اعتیاد به مواد مخدر، روابط جنسی متعدد و پر خطر، کارهای هیجانی و … ممکن است بروز پیدا کند. که این کارها معمولا در کوتاه مدت نتیجه بخش ولی در بلند مدت نتایج خوبی را به همراه نخواهد داشت.
احساس تنهایی:
بعد از اینکه راه حلهایتان برای زندگی مستقل نتیجه نداد، احساس تنهایی میکنید. حس میکنید دنیا به آخر رسیده و احساس میکنید که کسی نیست شما را آن گونه که انتظار دارید درک کند.
یافتن دوستان قدیمی:
معمولا برای رفع تنهایی به دنبال راهی میگردید تا آن را به شیوهای که به نظر خودتان درست میآید، پر کنید. گاهی با پیدا کردن و مصاحبت با دوستان قدیمی این اتفاق رقم میخورد. گاهی نیز ممکن است به دنبال معشوقه قدیمیتان که پیش از ازدواج با او در ارتباط بودید، بروید و او را جستجو کنید. ملاقات با دوستان مشترک بین شما و همسر سابقتان میتواند مشکل آفرین باشد.
احساس گناه:
هنگامی که جدا شدید معمولا این حس به شما دست میدهد که نمیتوانید با حسهای منفی و احساس گناه مقابله کنید. این که تمام اتفاقات منفی ناشی از طلاق را به خود نسبت میدهید و حالتان بدتر میشود. در حالی که طلاق مانند تمام اتفاقات دیگر میتواند صرفا یک اتفاق باقی بماند و تاثیرات مخربی بر زندگی نداشته باشد. هر چند که این کار نیازمند تلاش و صبور بودن است.
اندوه:
به دلایل مختلف در این مرحله تمام غمها و اندوههای ناشی از طلاق به شما هجوم میآورند. اینجا احساس میکنید که انگار یک چیز ارزشمند و بسیار عزیزی را از دست دادهاید. این را باید بپذیرید که همیشه پس از یک از دست دادن، داشتن احساس غم طبیعی است.
خشم:
بعد از احساس غم احساس بعدی که فرصت بروز مییابد، خشم است. خشم بابت گرفتن حق زندگی شاد و سرشار از آرامش که معمولا محکوم اصلی در نبود آن، همسر سابقتان است. واقعیت این است، زمانی که طلاق صورت میگیرد، آثار طلاق یکی پس از دیگری نمایان می شود. معمولا افراد خشمهایی در خود احساس میکنند که در درون خود انباشته شده و هیچ وقت فرصت بروز نیافتهاند.
در واقع افراد هر چقدر هم زمان جدایی فرد جسوری باشند معمولا خشمی در درون خود احساس میکنند. این خشم میتواند از ناگفتهها، ناحقیها، توهینها و… نشات بگیرد. ممکن است احساس کنید که اگر این خشم به شیوهای مناسب و درست تخلیه نشود بعدا، باعث انباشتن خشم، سرکوب شدن و انفجار بی موقع خشم میشود. در نتیجه میبایست سعی کنید با تخلیه روانی درست خشمهای خود در هنگام طلاق به شیوه صحیح هدایت کنید.
رها کردن:
حال زمان رها کردن رسیده است. اینجا از نظر فیزیکی جدا شدهاید اما هنوز از نظر ذهنی برای رهایی نیاز به زمان و درمان مناسب دارید. در صورتی که درمانی برای آسیبهای روحی روانی در این مرحله صورت نگیرد، با مشکلات بیشتری در آینده مواجه خواهید شد.
افزایش اعتماد به نفس:
این گام، گام تقویت احساسات مثبت است که در ادامهی این راه به آن میرسید. اینکه با ارزش هستید و لایق بهترین زندگیها میباشید.
انتقال به زمان حال:
در اینجا میخواهید آثار زندگی قبلی را از زندگی خود پاک کنید. به دوره پاک کردن گذشته و ورود به دوره جدید، دوره انتقال میگویند. یعنی انتقالی که با طغیان و تحول همراه است.
صداقت در احساسات:
در این گام است که دیگر نمیخواهید بر روی چهره خود نقاب بزنید. نه نقاب قهرمان بودن و نه نقاب قربانی بودن. با پذیرفتن تقصیرات خود به عنوان یک از علت اصلی و عوامل طلاق، صادقانه با پیامدهای آن مواجه می شوید. دیگر به خود نمیگویید که «طلاق و جدایی از همسر بر روی من هیچ تاثیری ندارد» و یا سعی نمیکنید باور هیولا بودن همسر سابقتان را در ذهن خود پرورش دهید.
تمایل به عشق:
در اینجاست که کم کم احساس ارزشمندی کرده و خود را لایق دوست داشتن و دوست داشته شدن میدانید و باور میکنید آدمی هستید که ممکن است در نظر دیگران دوست داشتنی هم به نظر برسید.
اعتماد:
حال زمان آن فرا رسیدهاست که به جنس مخالف اعتماد کنید. توجه داشته باشید که برای هر شخصی میتواند این مورد به دلیل عمیق بودن آسیبهای عاطفی که خورده و زخمهایی که تحمل شدهاست، متفاوت باشد.
برای در امان ماند از آسیب های ناشی از طلاق چه باید کرد؟
بعد از یک شکست و قطع رابطه زمان بگذارید و عشق قبلی تان را برای هر آنچه که احساس می کنید ممکن است در ارتباط با شما انجام داده باشد ببخشید. دوست خود را برای واکنشی که گاه ناخواسته در مقابل کنش شما از خود بروز داده تا آخر عمر ملامت نکنید. خشم و تنفر را از قلب خود خارج کنید چون فقط سبب درد شما می شود و نه دیگران.
یادآوری مداوم همه چیزهایی که در ارتباط قبلی تان اتفاق افتاده فقط شما را در آن احساس منفی نگه میدارد.
هر بار که به لحظات تلخ و مسموم رابطه قبلی فکر می کنید، شما همان سم را با دستان خود در کام خود می ریزید. همیشه هم انتخاب با خود شماست.
برای دسترسی سریع به مشاوره روانشناسی آنلاین یا حضوری می توانید برای رزرو وقت مشاوره با شماره های مرکز مشاوره زرین فر تماس حاصل نمایید.
دیدگاه کاربران