سواد عاطفی یا Emotional literacy، توانایی درک و توصیف احساسات است. فردی که سواد عاطفی بالایی دارد، نسبت به احساساتش آگاهی دارد؛ یعنی میداند در لحظه چه حسی دارد، مثلاً خشمگین است یا دچار ترس شده و چگونه میتواند آن را کنترل و هدایت کند.
مثلاً اگر خشمگین است، میداند چگونه میتواند آرام بماند و واکنش به موقع و به اندازهای از خود نشان دهد، یا هنگامی که نسبت به خود دچار شک شده، میتواند آن را مدیریت کند و حس اطمینان به خود را ایجاد کند.
به عبارت دیگر سواد عاطفی به مجموعهای از مهارتها و تواناییها گفته میشود که به فرد اجازه میدهد تا درک بهتری از احساسات خود و دیگران، در ارتباطات داشته باشد. سواد عاطفی شامل تواناییهایی مانند درک و شناخت احساسات، مدیریت آن، تعاملات اجتماعی و تفکر خلاق و نوآوری است. این مهارتها به فرد کمک میکنند تا با موقعیتهای مختلف زندگی بهتر سازگار شود و به خوبی با دیگران در ارتباط باشد.
با داشتن سواد عاطفی چه قدرتی به دست میآورید؟
برخورداری از هشیاری عاطفی بدین معناست که شما میدانید چگونه عواطف و هیجانات خودتان و دیگران حاوی چه چیزی هستند، چه قدرتی دارند و چه عواملی آنها را به وجود میآورد. برخورداری از سواد عاطفی به این معناست که شما میدانید چگونه عواطف و احساسات خود را کنترل و اداره کنید. با آموختن سواد عاطفی، یاد میگیرید احساسات خود را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید و دیگران را تحت تأثیر قرار دهید.
از این طریق همچنین، همدلی و وحدت با دیگران را در خود تقویت میکنید و یاد میگیرید که در قبال تأثیر عواطفتان بر دیگران مسئول باشید. با آموختن سواد عاطفی به خوبی با طعم و مزه و تأثیر عواطف آشنا میشوید. یاد خواهید گرفت پا به پای مهارتهای منطقی خود از مهارتهای عاطفی نیز بهره بگیرید و در روابط اجتماعی و فردی خود با دیگران در زمینه عشق، کار، روابط زناشویی، تدریس و غیره موفقتر عمل کنید.
ضعف در سواد عاطفی چه مشکلاتی ایجاد میکند؟
در بسیاری از موارد، در نبود سواد عاطفی افراد مرتکب خطاهای عاطفی بزرگی میشوند که میتواند فرد را دچار دردسر کند.
اگر فرد احساسات منفی خود را به طرز مخربی ابراز کند، ممکن عواقب جبران ناپذیری برای خود و طرف مقابل ایجاد کند. عواطفی مانند خشم که اگر به طرز مخربی ابراز شود، ممکن است موجب وقوع جرم و جنایت و اعمالی به دور از منطق شود.
این خطاها ممکن است از هر فردی سر بزند و ارتباطی به موقعیت اجتماعی افراد ندارد. بسیار اتفاق افتاده که فردی در اثر خشم، ترس، حسادت و عدم امنیت اعمال نا به هنجاری را مرتکب شود و مسئولیت آنها را نپذیرد.
چرا داشتن سواد عاطفی مهم است؟
بهبود روابط:
سواد عاطفی به فرد کمک میکند تا با بهترین شیوههای ارتباطی با دیگران برخورد کند. فرد با توانایی درک و شناخت احساسات خود و دیگران، میتواند در روابط بیشتری صمیمیت و اعتماد به نفس ایجاد کند.
مدیریت احساسات:
فرد با داشتن سواد عاطفی، میتواند بهترین راهحلهای ممکن برای مدیریت احساسات خود و دیگران را پیدا کند. این مهارت به فرد کمک میکند تا در مواقعی که با فشار و استرس مواجه میشود، بهترین تصمیمها را بگیرد.
بهبود سلامت روان:
سواد عاطفی به فرد کمک میکند تا با احساسات منفی خود به خوبی برخورد و از تأثیرات نامطلوب آنها بر سلامت روان خود جلوگیری کند.
بهبود کیفیت کار:
داشتن سواد عاطفی به فرد کمک میکند تا در محیط کار، با دیگران بهتر ارتباط برقرار کند و با کاهش تنش و افزایش همکاری، کیفیت کار خود را بهبود بخشد.
توسعه تفکر خلاقانه:
سواد عاطفی به فرد کمک میکند تا به دنبال راهحلهای نوآورانه برای حل مسائل باشد و تفکر خلاقانه خود را تقویت کند.
راهکارهای استفاده از سواد عاطفی
شناخت احساسات:
برای داشتن سواد عاطفی، ابتدا باید بتوانید احساسات خود و دیگران را شناسایی و بفهمید که چطور آنها را مدیریت کنید.
تعاملات مؤثر با دیگران:
با دیگران به شیوهای که همه احساس رضایت داشته باشند، ارتباط برقرار کنید و با دیگران به خوبی همکاری داشته باشید.
مدیریت استرس:
بتوانید با استفاده از راهکارهای مختلفی نظیر مدیتیشن و یوگا، استرس را مدیریت کنید تا احساسات منفی کمتری تجربه کنید.
تواناییهای حل مسئله:
باید بتوانید در مواجهه با مسائل روزمره خود و دیگران به شیوهای که برای همه مناسب است، راهحلی پیدا کنید.
توانایی همدلی:
باید بتوانید با دیگران همدلی کنید و احساسات آنها را درک و از آنها پشتیبانی کنید.
نشانههای سواد عاطفی پایین
شایع بودن طغیانهای عاطفی
توانایی تنظیم هیجانات یکی از مؤلفههای هوش هیجانی است. افرادی که سواد عاطفی پایینی دارند اغلب برای درک و کنترل احساسات خود دچار مشکل میشوند. بدون اینکه بفهمند واقعاً چه احساسی دارند یا چرا اینقدر ناراحت هستند واکنش نشان دهند. فردی که فاقد سواد عاطفی باشد طغیانهای عاطفی غیرمنتظرهای خواهد داشت که بیش از حد و غیر قابل کنترل به نظر میرسند. کوچکترین چیزها آنها را به یک غوغا میکشاند که میتواند برای چند دقیقه و حتی ساعتها ادامه یابد.
حق به جانب بودن و غفلت نسبت به احساسات دیگران
احتمالاً فردی را میشناسید که به نظر میرسد همیشه با دیگران درگیر بحث و مشاجره میشود. دوستان، خانواده، همکاران و حتی غریبههای تصادفی خود را درگیر اختلاف با این افراد مجادله میکنند.
افرادی که EQ پایینی دارند اغلب در مورد یک نقطه نظر ثابت بحث میکنند و در عین حال از گوش دادن به حرفهای دیگران امتناع می ورزند. حتی اگر برای آنها دلیلی مبنی بر اینکه اشتباه میکنند ارائه دهید همچنان استدلال میکنند که نظرات شما اشتباه است. آنها باید به هر قیمتی پیروز بحث و جدلها شوند و موافقت با مخالف را غیرممکن میدانند.
بسیاری از افرادی که سواد عاطفی پایینی دارند از احساسات دیگران غافل هستند. آنها ممکن است واقعاً از اینکه شریک زندگی از دست آنها عصبانی است یا اینکه همکاران آنها را دوست ندارند شگفتزده شوند. علاوه بر این وقتی دیگران از آنها انتظار دارند که نسبت به انچه احساس میکنند آگاهی پیدا کنند عصبانی میشوند.
سرزنش دیگران به خاطر مشکلات و بیاحساسی در رفتار
افراد با سواد عاطفی پایین در مورد اینکه احساسات آنها چگونه ممکن است منجر به مشکلات متعددی شود بینش کمی دارند. تنها کاری که یک فرد با هوش هیجانی پایین انجام نمیدهد این است که خود را مسئول اعمال خود بداند. وقتی مشکلی پیش میآید اولین واکنش آنها این است که فرد یا چیز دیگری را به عنوان مقصر بیابند. آنها ممکن است بگویند انتخاب دیگری برای کاری که انجام دادهاند ندارند و دیگران به سادگی موقعیت آنها را درک نمیکنند.
به عنوان مثال اگر متنهای خصوصی شما را میخوانند این تقصیر شماست که گوشی خود را آنلاک رها کردهاید. اگر آنها در یک تکلیف شکست بخورند، وسیلهای را بشکنند، کاری پیدا نکنند یا شام را بسوزانند به نحوی مسئولیت همه آنها را گردن دیگری می اندازند. در بیشتر موارد افراد با سواد عاطفی پایین درک درستی از حرفهایی که میشنوند ندارند. آنها همچنین در درک زمان مناسب و نامناسب برای مطرح کردن مسائل شکست میخورند.
برای دسترسی سریع به مشاوره روانشناسی می توانید برای رزرو وقت مشاوره با شماره های مرکز مشاوره زرین فر تماس حاصل نمایید.
دیدگاه کاربران