اختلال ساختگی تحمیل شده بر خود در افراد با جعل علائم یا نشانههای جسمانی یا روانشناختی یا ایجاد جراحت یا بیماری مشخص میشود. این افراد خود را به صورت مریض، معیوب یا مصدوم نشان میدهند که ممکن است این رفتار در غیاب دریافت پاداش بیرونی واضح بروز کند. نوع دیگر آن اختلال ساختگی تحمیل شده بر دیگری میباشد که به صورت جعل علائم یا نشانههای جسمانی یا روانشناختی یا ایجاد جراحت یا بیماری در دیگری در ارتباط با فریب مشخص میشود. فرد شخص دیگری را به عنوان بیمار، معیوب یا مصدوم به دیگران نشان میدهد.
همانطور که پیشتر گفتیم، اختلال ساختگی یک بیماری جدی است و گاهی این مبالغه در وانمود کردن بیماری آنقدر شدت میگیرد که بیمار میتواند، پزشک را هم فریب دهد برای مثال ممکن است با ریختن خون در ادرار و یا زیاده روی در توصیف بیماری این کار را انجام دهد.
متاسفانه بیماران گاهی برای رسیدن به هدف خود که کسب دلسوزی اطرافیان است حاضر هستند که به خود آسیب بزنند که ممکن است به قیمت جان آنها تمام میشود.
شیوع اختلال ساختگی
طبق DSM، اختلال ساختگی در حدود یک درصد از بیمارانی مشاهده میشود که در بیمارستان های عمومی تحت مشاوره و روانپزشکی قرار میگیرند. البته به نظر میرسد شیوع این اختلال بیشتر باشد. مبتلایان به اختلال ساختگی با علائم و نشانههای جسمانی عمدتاً زن هستند(نسبت ۳ به ۱ به مردان). این افراد معمولاً بین ۲۰ تا ۴۰ سال سن دارند. این بیماری در کارکنان مراکز بهداشتی و درمانی شایعتر است. زیربنایی روان پویشی اختلالات ساختگی به خوبی درک نشده است.
شایعترین شکل این اختلال مادرانی هستند که در فرزندانشان بیماری ایجاد میکنند.
این اختلال را “اعتیاد بیمارستان” نیز نامیدهاند. اعتیاد به جراحی متعدد و سندرم بیمار حرفهای، نامهای دیگر این اختلال است.
اختلالات ساختگی، کیفیت وسواسی دارند ولی رفتارها، تعمدی و ارادی هستند، حتی اگر قابل کنترل کردن نباشند. این اختلال معمولاً در سنین جوانی شروع میشود.
افراد دچار اختلال ساختگی بیماری را جعل میکنند. آنها بیماری را تقلید یا تشدید کرده و اغلب جراحات دردناک بدریختکننده یا حتی تهدیدکننده حیات را به خود یا افراد تحت تکلفشان تحمیل میکنند.
برخلاف افراد متمارض که در پی اهداف مادی نظیر نفع مالی یا معافیت از وظایف هستند، هدف بیماران دچار اختلال ساختگی از تحمل این دردها و محنتها عمدتاً دریافت مراقبت هیجانی و توجهی است که بر اثر به عهده گرفتن نقش بیمار عاید بیمار میشود.
این بیماران برای دست یافتن به این نقش بیمار به حیلهگری روی میآورند و درامهای بیمارستانی ایجاد میکنند که اغلب به سر خوردگی و نگرانی ختم میشوند به ترتیبی که ملاحظه شد، در اختلال ساختگی، افراد نشانهها یا اختلالهایی را وانمود میکنند که هدف از آن کسب کردن نفع خاصی نسیت، بلکه میخواهند نقش بیمار را حفظ کنند.
این نشانهها میتوانند جسمانی یا روانشناختی و یا ترکیبی از هر دو باشند. آنچه اختلال ساختگی را بسیار جال میسازد این است که فرد انگیزه پنهانی، مانند کسب نفع مالی یا اجتناب از مسئولیتها را ندارد بلکه این افراد از بیمار بودن لذت میبرند و برای اینکه بیمار به نظر برسند یا خود را بیمار کنند، دست به هر کاری میزنند.
علائم ساختگی غالباً عبارتند از: افسردگی، توهمات، علائم تجزیهای و تبدیلی، رفتارهای عجیب و غریب.
این اختلال به ۴ گروه تقسیم میشود:
۱-اختلال توأم با علائم و نشانههای عمدتاً فیزیکی
۲-اختلال توأم با علائم و نشانههای عمدتاً روانشناختی
۳-اختلال توأم با علائم و نشانههای مخلوط فیزیکی و روانشناختی
۴-اختلال ساختگی نامعین(NOS): مثل اختلال ساختگی نیابتی شامل وادار کردن عمدی یک فرد برای تقلید علائم بیماری توسط فرد دیگری که مراقبت از وی را برعهده دارد، به منظور ایفای نقش بیمار به گونه غیر مستقیم. شایعترین شکل این اختلال، مادرانی هستند که در فرزندانشان بیماری ایجاد میکنند.
علائم روانشناختی ساختگی شبیه پدیده تمارض کاذب (pesudomalingering) است که تصور میشود برای ارضای نیاز به حفظ تمامیت خود انگاره (حفظ یکپارچگی فردیت) است با چنین فرضی، فریب کاری یک وسیله موقتی برای تقویت ایگو محسوب میشود.
علل اختلال ساختگی
آسیبهای دوران کودکی مانند سو رفتارهای احساسی، جسمی و جنسی
ابتلا به یک بیماری جدی در دوران کودکی
از دست دادن یکی از عزیزان از طریق مرگ، بیماری یا رها کردن
تجارب گذشته در طول زمان بیماری و توجهی که به آن شده است
احساس فقدان هویت یا عدم اعتماد به نفس
اختلالات شخصیتی
افسردگی
تمایل به همکاری با پزشکان یا مراکز پزشکی
کار در زمینه مراقبتهای بهداشتی
تشخیص اختلال ساختگی
تشخیص این اختلال اغلب بسیار دشوار است. مبتلایان توانایی ویژهای برای ساختن بسیاری از بیماریها و شرایط مختلف هستند.
استفاده شخص از پزشکان و بیمارستانهای متعدد، استفاده از نام جعلی و مقررات حفظ حریم خصوصی و محرمانه بودن اطلاعات پزشکی تا حدی تشخیص را دشوار یا حتی غیر ممکن کند.
تشخیص مبنی بر شناسایی عینی علائمی است که ایجاد میشود. پزشک ممکن است در موارد زیر مشکوک به اختلال شود.
سابقه پزشکی معنی و مفهومی ندارد.
بیماری از روند خود را طی نمیکند.
علائم با نتایج آزمایشگاه همخوانی ندارد.
هیچ دلیلی برای بیماری یا جراحتی وجود ندارد.
با وجود درمان مناسب، بدون هیچ دلیل واضحی بهبودی صورت نمیگیرد.
فرد در مقابل نشان دادن اطلاعات و سوابق پزشکی قبلی، به پزشک یا اعضای خانواده مقاومت میکند.
اختلال ساختگی تحمیل شده به دیگری
اختلال ساختگی تحمیل شده به دیگری زمانی رخ میدهد که شخص به اشتباه ادعا کند فردی دیگر نشانهها و علائم جسمانی یا روانشناختی یک بیماری را دارد، یا به فرد آسیب برساند، او را مریض و زخمی کند تا سایرین را فریب دهد.
اشخاصی که به این اختلال مبتلا هستند فردی دیگر را مریض و زخمی میدانند و معتقدند آن فرد عملکرد بدنش مشکل دارد و نیازمند مراقبت پزشکی است.
معمولاً این مورد شامل یک والدی است که به فرزندش آسیب میزند. چنین نوعی از سوءاستفاده میتواند کودک را در خطر جدی و مراقبت پزشکی غیرضروری قرار دهد.
درمان اختلال ساختگی
افراد مبتلا به این اختلال اغلب در جستجوی درمان غیر ضروری هستند و درمان بیماری واقعی خود را انکار و از آن اجتناب میکنند. این افراد در بیمارستان به طور ناگهانی فرار میکنند و با عدم پیگیری، برنامه درمان معنادار خود را از بین میبرند. بهترین درمان در این افراد اداره بیمار است که ۳ هدف عمده آن کاهش خطر مرگ و میر و عوارض آن، پرداختن به نیازهای هیجانی زمینهای و توجه به مسائل قانونی و اخلاقی. تشخیص این اختلال بسیار مهم میباشد چون پزشک میتواند مانع اعمال تشخیصی دردناک و خطرناک شود. در صورتی که رفتار تکانشی جز مهمی از رفتار کنش نمایی ساختگی باشد میتوان برای کاهش آن از داروی مهارکنندهی انتخابی بازجذب سروتونین استفاده کرد.
برای دسترسی سریع به مشاوره روانشناسی می توانید برای رزرو وقت مشاوره با شماره های مرکز مشاوره زرین فر تماس حاصل نمایید.
دیدگاه کاربران