یکی از مباحثی که طی قرن ها مورد علاقه دانشمندان و محققین، مشاوره روانشناسی بوده است، تفاوت بین احساسات و هیجانات است. بسیاری از افراد معمولاً هیجان و احساس را معادل هم می دانند و تفاوتی بین آن دو قائل نیستند، اما حقیقت این است که این کلمات، تعاریف علمی و مشخص دارند و برای مهارت های اساسی در زندگی اولین قدم، آشنایی با این مفاهیم است. آنتونیو داماسیو، متولد 1944 لیسبون، او حدود 30 سال است که ریاست بخش نورولوژی دانشگاه آیووا آمریکا را بر عهده دارد. داماسیو، اخیراً توانست مفهوم جدیدی از احساسات و هیجانات تعریف و ارائه دهد. براساس تعریف این دانشمند، هیجانات پاسخهای طبیعی بدن به رویدادهای بیرونی هستند و احساسات، تنها پس از آنکه بدن عکس العمل خود را نشان داد در مغز انسان شکل می گیرند. در این مطلب سعی بر آن داریم تعاریف جامعی از احساسات و هیجانات ارائه داده و تفاوت آن را بیان کنیم.
هیجان چیست؟
هیجان تجربه ای است که هر فرد خودش به شکل درونی تجربه می کند. البته تجربه می تواند به شکل حالت های چهره و یا واکنش های روانی بروز کند. تغییرات فیزیکی مانند، تغییر در حالت ابرو ها، رنگ چهره، مشت های گره کرده تا حدی نشان دهنده تغییرات فیزیکی هیجانات هستند. نشانه های روانی هیجانات نیز شامل، خشم، شرم، گریه کردن، خندیدن و تعجب هستند. آگاهی از این که خودمان و دیگران چه احساسی داریم و چرا این احساس را داریم، نقش مهمی در سلامت روان ما دارد. فکر، هیجان و رفتار ارتباط تعاملی و نزدیکی با یکدیگر دارند. در دیدگاه شناختی رفتاری اعتقاد بر این است که فکر ها زیربنای هیجان ها و هیجان ها زیربنای رفتار ما هستند.
احساس به معنی حس کردن و حواس پنجگانه چیست؟
حواس پنجگانه که شامل، لامسه، بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی است. احساس در این معنی درک شدن توسط لمس و تماس مفهوم پیدا می کند. این مفهوم در تمامی بخش های حواس پنج گانه گسترش پیدا می کند. تا قبل از دو سالگی کودک درک دقیقی از حس های مختلف ندارد و تنها با درد و گرسنگی آشنا است و مجموع این حس ها را به صورت تنش هایی همچون، گرسنگی یا رهایی از تنش یا اشباع مثل، سیری در بدن تجربه می شود اما با افزایش سن و تکامل فرد می تواند بین حس های مختلف تفاوت قائل شود و نام آنها را یاد بگیرد. کم کم کودکان خردسال با تکامل مغز می توانند به درک پیچیده تری از دریافت های خود از بدن و جهان برسند که زمینه شکل گیری خود و هیجان های خود است.
احساسات مرتبط با بدن را می توان در هر یک از اعضاء بدن تجربه کرد مثلاً: احساس درد، گیر افتادن، تنش، فشرده شدن، سرما، گرما، سرگیجه، ترکیدن، رها شدن، جاری بودن، آرام بودن، سخت شدن، کرختی و…
حواس مرتبط با شرایط روانی عمیق تر و پیچیده تر از حالات بدنی است و به هیجان ها مار را نزدیک تر می کند. خشم مانند، بی قراری، تند مزاجی، تحریک پذیری و آزردگی است.
احساس عاشقانه مانند: همدلی، ایمنی، مراقبت و گرما است. احساس مرتبط با قدرت مانند، شجاع بودن، غرور و اعتماد به نفس است.
عواطف نوعی احساس ناشی ادراک است. شیوههای بروز عواطف در افراد، گوناگون است و تحت تاثیر یادگیری و زمینه های زیستی و ارثی قرار می گیرد. اما آنچه قطعیت دارد این است كه رفتار های عاطفی بیشتر متاثر از الگو های محیطی است و چون این رفتارها جنبه یادگیری دارد، بنابراین می توان برنامههایی برای آموزش ایجاد تعادل و هماهنگی در بروز عواطف در نظر گرفت و به این ترتیب بطور غیرمستقیم به كودكان كمك كرد تا عواطف خود را به نحو درست بروز دهند. عواطف در دسته احساسات قرار می گیرد.
تفاوت حواس و هیجان
احساس می تواند شامل حواس پنجگانه و یا احساسات مربوط به بدن باشد، در حالی که هیجان ها درک عمیق تری از شرایط روانی فرد است.
احساس تجربه ای است که در دسترس آگاهی و هوشیاری کامل ما است، اما هیجان گاهی از دسترس ما دور است.
هیجان درک درونی و عمیق است که هر فرد چه هیجانی دارد، اما برخی افراد این مسئله برایشان سخت است و دقیقاً نمی دانند درون آن ها چه می گذرد، در حالی که افراد احساسات خود را تشخیص می دهند.
روان درمانی آنلاین یا حضوری به درک بهتر و عمیق تر ما از هیجانات کمک می کند. چنانچه بخواهیم به دنیای مغز وارد شویم، می توان تفاوت احساسات و هیجانات را به مناطق مغزی نسبت داد. مغز ما بخش های مختلفی دارد، مناطق سطحی آن مانند، قشر مغز که اصطلاحاً به آن ماده خاکستری می گویند و به هوشیاری و آگاهی مربوط است و مناطق عمیق به ناخودآگاه و اعمال اتوماتیک مغز مانند، کنترل تنفس و قلب اختصاص دارد.
به طور کلی، میتوان گفت که شناخت احساسات انسان بهترین راه درمان، دردهای روانی خواهد بود. چرا که اختلالات احساسی ریشه عمده بیماریهای روانی افراد است.
با توجه به تعاریف عنوان شده، حال می دانیم که نمی توان هیجان و احساس را یکسان دانست و هر کدام نیاز به مدیریت دارند. معمولاً مشاوره روانشناسی توجه بیشتری به کنترل هیجانات داشته زیرا عدم آگاهی نسبت به هیجانات بیشتر است.
مهارت تنظیم هیجان چیست؟
مهارت تنظیم هیجان که یکی از مهارت های مهم زندگی برای هر فرد است. یعنی مدیریت آگاهانه، هوشیارانه و خلاقانه هیجان ها، برای اینکه بتوانیم هیجان ها را آگاهانه و خلاقانه مدیریت کنیم باید هیجان ها را به خوبی بشناسیم و از وجود آن ها مطلع باشیم و از نقش و میزان تأثیر آنان هم آگاه باشیم. مهارت مدیریت هیجان به ما کمک می کند تا، پیش بینی کنیم در هرموقعیتی چه هیجانی در ما ایجاد می شود، پیش بینی کنیم شدت آن هیجان چقدر خواهد بود، بدانیم هنگام تجربه هر هیجان چه واکنشی باید نشان دهیم، بدانیم این رفتار ها و واکنش های ما چه تأثیری روی دیگران، هیجان ها و رفتارشان خواهد گذاشت، و در نهایت هیجانات مان را بپذیریم و با مدیریت و مهار آن در زمان مناسب به آن اجازه ندهیم به هر شکلی که می خواهد، خود را بروز دهد.
عدم آگاهی از مهارت مدیریت یا تنظیم هیجانات، تبعاتی برای افراد دارد که نمونه هایی از آن به شرح زیر است.
- ارتباط مان با اطرافیان دچار مشکل می شود.
- به خود و دیگران آسیب می زنیم.
- اعتبار و وجهه اجتماعی خود را از دست می دهیم.
- نزدیک ترین افراد زندگی مان به دفعات زیاد و شدیداً از ما می رنجند.
- بعد از تجربیات منفی هیجانات دچار احساس گناه و پشیمانی می شویم.
- به دلیل عدم مدیریت هیجانات منفی در بسیاری از موارد حق ما ضایع می شود.
- کنترل شرایط از دست ما خارج می شود.
- لحظات شیرین و خوشاید به دلیل هیجانات نامناسب با شرایط به کام مان تلخ می شود.
برای دسترسی سریع به روانشناس آنلاین یا حضوری می توانید برای رزرو وقت مشاوره با شماره های مرکز مشاوره زرین فر تماس حاصل نمایید.
دیدگاه کاربران